آماندا میشل سایفرد متولد ۳ دسامبر ۱۹۸۵در شهر آلن تاون ایالت پنسیلوانیا بازیگر و خواننده آمریکایی است.
وی فعالیتهای هنری خود را از سن ۱۱ سالگی بعنوان یک کودک مدل آغاز کرد و در سن ۱۵ سالگی شروع به بازیگری کرد.
بازی در فیلم تلویزیونی به نام همه فرزندان من موفق شایان توجهی برای وی به همراه داشت.
وی در سال ۲۰۰۴ نخستین فیلم سینمایی خود به نام دختران پست را بازی کرد.
سایفرید فارغالتحصیل از دانشگاه فوردهام نیویورک میباشد.
لیلا اوتادی:
لیلا اوتادی متولد ۱۴ مرداد ۱۳۶۲ در تهران ، محله شمیران است.
لیلا اوتادی دانش آموختهٔ کاردانی معماری داخلی از دانشکده غیرانتفاعی آموزش عالی است.
کار خود را با فیلم چشمان سیاه ساخته ایرج قادری آغاز کرد اما برای اولین بار با سریال مهر و ماه به کارگردانی سید فیاض موسوی دیده شد.
شباهت لیلا اوتادی به آماندا سایفرید:
آماندا سایفرید شباهت ظاهری بسیاری به لیلا اوتادی دارد.
جالب اینجاست که بدانید سایفرید سه سال بعد از لیلا اوتادی وارد عرصهی بازیگری شده و اگر این قضیه برعکس بود احتمالا خیلیها شایعه میکردند که اوتادی به دلیل شباهتش به این هنرپیشه هالیوودی وارد سینما شده و به شهرت رسیده است.
این شباهتها نشان میدهد که ما در کشورمان از نظر استعداد انسانی چیزی کم نداریم و اگر کیفیت فیلمهای ایرانی بالا برود بازیگران داخلی میتوانند حتی بیشتر از هالیوودیها به چشم بیایند
خوشبختی چیزی است که همه دوست دارند داشته باشند. ممکن است فردی موفق باشید یا پول بسیاری داشته باشید، اما بدون خوشبختی بی معنا و مفهوم خواهد بود.
به همین دلیل تصمیم گرفته ایم کمی به معنای خوشبختی بپردازیم.
ابتدا با تعریف لغوی آن شروع می کنیم.
در لغت نامه دهخدا، خوشبختی، سعادت، نیک اختری و مقابل شقاوت یا بدبختی تعریف شده است. در لغت نامه مریام وبستر انگلیسی، خوشبختی به این دو معنی آمده است:
وضعیت سلامت و شادی
یک تجربه لذت بخش و راضی کننده
این تعریف نقطه شروع بسیار خوبی است که می توانیم استفاده های بیشتری از آن بکنیم. بهترین راه برای این کار این است که نظر اندیشمندان بزرگ تاریخ را بدانیم. به همین دلیل گفته های ۱۰ نفر از بزرگترین فلاسفه و اندیشمندان تاریخ درمورد خوشبختی را برایتان گرد آورده ایم. هرکدام از این تعاریف معانی عمیقی دارند که برای جذب بهتر آنها وقت بگذارید.
خوشبختی زمانی است که چیزی که فکر می کنید، چیزی که می گویید و چیزی که انجام می دهید با هم هماهنگ باشد.
مهاتما گاندی (Mahatma Gandhi)
خوشبختی آن وضعیت هوشیاری است که از دستیابی به ارزش های شخصی ناشی می شود.
این رند (Ayn Rand)
خوشبختی چیزی است که هستید و از طریقه فکر کردنتان ناشی می شود.
وین دایر (Wayne Dyer)
خوشبختی لزوماً رفتن به جایی، از ته قلب، مستقیم و بدون پشیمانی و محافظه کاری است.
ویلیام اچ. شلدون (William H. Sheldon)
خوشبختی پاداش نیست، یک نتیجه است.
رابرت اینگرسول (Robert Ingersoll)
خوشبختی با لذت فرق دارد. خوشبختی با جنگیدن، تحمل کردن و به دست آوردن در ارتباط است.
جرج شیهان (George Sheehan)
خوشبختی معنا و هدف زندگی است، هدف غایی و نهایی وجود انسانی.
ارسطو (Aristotle)
خوشبختی چیزی نیست که تجربه می کنید، چیزی است که به خاطر می آورید.
اسکار لوانت (Oscar Levant)
خوشبختی موقعیتی نیست که به آن می رسید، شیوه سفر کردن است.
مارگارت لی ران بک (Margaret Lee Runbeck)
خوشبختی تجربه معنوی هر لحظه با عشق، قدرشناسی و بخشندگی زندگی کردن است.
دنیس وایت لی (Denis Waitley)
به طور کلی، می توانیم بگوییم که خوشبختی یک تصمیم است. خوشبختی شما تصمیم شما برای به دست آوردن آن است. همه گفته های بالا نیاز به عمل خودمان و تصمیم ما دارد.
محققان معتقدند که همه کودکان الگوی یکسانی برای ورزش ندارند و در سنین مختلف حتی زیر 10 سال باید ورزش خاص برای آنها در نظر گرفته شود. این الگوها باید با توجه به جنسیت، ژن و سن کودکان طراحی شوند.
راهکارهای جدید نشان می دهد که کودکان زیر 10 سال باید چه مقدار ورزش کنند تا احتمال بیماری های قلبی – عروقی در سنین بالاتر برای آنها کمتر باشد. 60 تا 85 دقیقه فعالیت فیزیکی در روز به این کودکان توصیه شده است که 20 دقیقه از این فعالیت باید شدید باشد. تحقیقاتی در این زمینه در مجله پزشکی BMC به چاپ رسیده است.
چاقی مفرط در کودکان به یک اپیدمی تبدیل شده است که باعث می شود نسل آینده دچار بیماری های شدید قلبی – عروقی باشد اما ورزش برای کاهش این خطر بسیار مناسب است.
راهکارهایی که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند بیشتر برای کودکان بالای 10 سال است. هنوز کاملا مشخص نشده است که کودکان کوچک تر از 10 سال باید چه راهکاری را دنبال کنند.
خمینز پاون و همکارانش در این باره تحقیقاتی انجام داده اند. آنها احتمال خطر بیماری های قلبی – عروقی را با توجه به فاکتورهایی همچون فشار خون، کلسترول و ضخامت پوست تخمین زدند و متوجه شدند حدود 15 درصد از کودکان دو تا 9 سال اروپایی در معرض خطر این بیماری ها هستند. ناسالم ترین پرونده های پزشکی در کودکان دو تا شش سال بود و با توجه به جنسیت متفاوت بود. تیم تحقیقاتی پیشنهاد کرد که با توجه به سن و جنسیت، راهکارها متفاوت باشند. پسران زیر شش سال نیاز دارند تا 70 دقیقه در روز ورزش متعادل تا شدید انجام دهند، پسران بین شش تا 9 سال باید بیش از 80 دقیقه ورزش انجام دهند. دختران در همه این سنین باید حدود 60 دقیقه ورزش کنند.
این یافته ها راهکارهای قبلی را کامل کرده است که نشان می دهد به طور متوسط کودکان باید یک ساعت ورزش متوسط تا شدید انجام دهند تا سلامت خود را بهبود ببخشند.
همچنین محققان معتقدند که نباید یک راهکار برای همه کودکان در نظر گرفته شود و شرایط کودکان مختلف با هم متفاوت است.
نگاه اولیه شما از یک موقعیت ممکن است تنها راه نگاه به آن شرایط خاص نباشد، بنابراین باید در صحت افکارتان تامل بیشتری نمایید. از خود بپرسید: آیا نگاهم با منطق و واقعیت سازگار هست؟
شاید شما هم در زندگی شرایطی را تجربه کرده اید که خود کم بینی و احترام به نفس پایین، مشکلات ناخواسته ای را برایتان بوجود آورده است. عزت نفس و داشتن احساس خوب نسبت به خود، از جمله مواردی اند که بسیاری افراد در زندگی خود در آرزوی رسیدن به آن هستند.
اگر احساس می کنید دارای عزت نفس پایین هستید و این موضوع روی تمام جوانب زندگی شما تاثیر منفی گذاشته است؛ اگر فکر می کنید ارتباطات، کار و یا حتی سلامتی شما تحت الشعاع این عزت نفس پایین قرار گرفته است؛ حتی اگر این احساس خود کم بینی از دوران کودکی در شما شکل گرفته و همواره همراه شما بوده است؛ با بکارگیری چهار قدم موثری که در ادامه آورده می شود می توانید عزت نفس را در خود تقویت نموده و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنید.
قدم اول : موقعیت ها و شرایط مشکل ساز را شناسایی کنید
در مورد موقعیت هایی که به نظر می رسد احترام به نفس شما را پایین می آورند، فکر کنید. این موقعیت ها معمولا عبارتند از :
1 - یک ارائه در محل کار
2 - یک بحران در منزل یا محل کار
3 - یک چالش با کسی که ارتباط نزدیک با شما دارد مانند همسر و یا همکار
4 - یک تغییر در جریان زندگی مانند از دست دادن شغل و یا فرار فرزند از خانه
قدم دوم : از افکار و اعتقادات خود در رابطه با این موقعیت ها آگاه شوید
هنگامی که شرایط و موقعیت های مشکل ساز را شناسایی نمودید، به تفکر خود در رابطه با آنها دقت کنید. ببینید در این شرایط به خود چه می گویید؟ تفسیر شما از این موقعیت ها چیست؟ تفکر شما در این شرایط ممکن است مثبت، منفی و یا خنثی باشد. ممکن است شما در این شرایط منطقی عمل کنید و یا بر پایه یکسری واقعیت ها و دلایل و اعتقادات اشتباه فکر نمایید؛ و یا بالعکس.
قدم سوم : افکار منفی و نادرست خود را به چالش بکشید
برداشت اولیه شما از یک موقعیت ممکن است تنها راه نگاه به آن شرایط خاص نباشد، بنابراین باید در صحت افکارتان تامل بیشتری نمایید. از خود بپرسید: آیا نگاهم با منطق و واقعیت سازگار هست؟
البته گاهی اوقات تشخیص بی دقتی ها در تفکر مشکل است. بیشتر افراد یک تفکر دیرینه و ثابت درباره خود و زندگی شان دارند. این اعتقادات دیرینه از نظر آنها می تواند نرمال و کاملا منطبق بر واقعیت تلقی گردد؛ در حالی که بیشتر آنها ممکن است تنها یک ایده یا احساس باشند. در این میان بعضی الگوهای فکری نیز در ذهن افراد ممکن است باعث تضعیف عزت نفس گردد که باید به آنها دقت کرد. این الگوها عبارتند از :
1 - تفکر همه یا هیچ
در این حالت شما همه چیز را خوبِ مطلق یا بدِ مطلق می بینید. مثلا به خود می گویید: « اگر من در این کار موفق نشوم، کاملاً شکست خورده ام..! ». عادت به چنین تفکری صحیح نیست. بهتر است همه جوانب یک پیروزی و یا شکست را در نظر داشت.
2 - نیمه خالی لیوان
با این الگوی فکری شما تنها جنبه های منفی یک موقعیت را می بینید و تنها بر روی آنها متمرکز می شوید که این باعث می شود نگاه شما به یک شخص یا موقعیت کاملا از مسیر درست منحرف شود. به عنوان مثال به خود می گویید: « چون من در ارائه آن گزارش اشتباه کردم، حالا همه فکر می کنند که من برای این کار مناسب نیستم. ». بدبینی بدترین آفت عزت نفس است.
3 - تبدیل دستاوردهای مثبت به منفی
در این حالت شما با کوچک شمردن تجربه های مثبت و دستاوردهای مفید خود، آنها را انکار می کنید. به عنوان مثال به خود می گویید: « فقط به این خاطر که امتحان آسانی بود، توانستم موفق باشم! ». در اینگونه مواقع شما احترام به نفس را در خود می کُشید.
4 - نتیجه گیری منفی بدون داشتن دلایل کافی
شما ممکن است گاهی اوقات بدون داشتن مدارک و شواهد کافی در یک شرایط خاص یک نتیجه گیری منفی کنید. مثلا به خود می گویید: « دوست من هنوز جواب ایمیلم را نداده؛ پس حتما هنوز هم از من ناراحت است! ». در صورتی که ممکن است دوست شما در چند روز گذشته موفق به مرور ایمیل هایش نشده باشد. شاید بهتر است به جای توصل به افکار منفی، کمی صبورتر باشید.
5 - اشتباه گرفتن احساسات با واقعیت ها
در این حالت شما احساسات یا عقاید خود را با واقعیت ها اشتباه می گیرید. مثلا به خود می گویید: « من احساس می کنم شکست خورده ام پس حتما همینطور است! »
6 - دست کم گرفتن خود
با این الگوی فکری خود را کمتر از آنچه که هستید دیده و ارزش های خود را دست کم می گیرید. این ممکن است مثلا ناشی از چندین بار اشتباه کردن در یک موقعیت خاص باشد. به عنوان مثال به خود می گویید: « لیاقت من بیش از این نیست! ». بهتر است اندکی تجدید نظر کنید.
قدم چهارم : افکار و عقاید خود را تعدیل کنید
هم اکنون زمان آن است که افکار منفی و نادرست را با افکار سازنده و دقیق جایگزین کنید. برای این کار می توانید از استراتژی های زیر کمک بگیرید:
1 - از عبارات امید بخش استفاده کنید
نسبت به خود با مهربانی رفتار کنید و همواره خود را تشویق نمایید. یادتان باشد که اگر بخواهید به بدبینی خود نسبت به یک موقعیت خاص میدان دهید، ممکن است به واقعیت بپیوندد. به عنوان مثال اگر دائم به این فکر کنید که ارائه شما بخوبی برگزار نخواهد شد، ممکن است واقعا همین اتفاق بیفتد. سعی کنید جملات امیدبخش به خود بگویید. مثلا به خود بگویید: « با اینکه موقعیت سختی است، اما من از پس آن بر می آیم ».
2 - خود را ببخشید
همواره به یاد داشته باشید که همه انسان ها ممکن است در زندگی خود اشتباه کنند. این اشتباهات هیچگاه همیشگی و مختص فرد خاصی نیست. اگر دچار اشتباه شدید به خود بگوئید: « درست است که من اشتباه کردم اما این اشتباه دلیل بر بد بودن من نیست. »
3 - از عبارات باید و نباید اجتناب کنید
اگر ذهن شما پر از جملات باید و نباید باشد، ممکن است منجر به این شود که انتظارات و توقعات غیرمنطقی از خود و دیگران داشته باشید. آزاد کردن ذهن از این عبارات باعث می شود انتظارات منطقی تر و نزدیک تر به واقعیت، از خود و دیگران داشته باشیم.
4 - بر روی جنبه های مثبت زندگی خود متمرکز شوید
توانایی های خود را در برخورد با موقعیت های چالش برانگیز در زندگی به یاد آورید و همواره به موفقیت ها و قسمت های خوب زندگی خود فکر کنید.
5 - با افکار پریشان کننده جور دیگر برخورد کنید
بجای اینکه با افکار منفی، منفی برخورد کنید، از آنها کمک بگیرید تا به الگوهای جدید و سالم تری در زندگی خود دست یابید. از خود بپرسید: « برای بهتر کردن شرایط چگونه باید عمل کرد؟»
6 - خود را تشویق کنید
بخاطر هر نکته مثبتی که در یک موقعیت خاص می بینید، خود را تشویق کنید. به عنوان مثال به خود بگویید: « گر چه بنظر می رسد ارائه من عالی نبوده اما حضار با طرح پرسش، تا پایان جلسه مطالب را دنبال کردند. این نشون میده که موفق عمل کرده ام و به هدفم رسیده ام. »
این قدم ها ممکن است در نگاه اول دشوار بنظر برسند. اما با تمرین بتدریج آسان تر خواهند شد. هنگامی که شما شروع به شناسایی افکار و عقاید تخریب کننده احترام به نفس در خود کنید، قادر خواهید بود عملا آنها را تشخیص داده و در جهت مبارزه با آنها گام بردارید. بدین ترتیب موفق به دریافتن ارزشهای خود به عنوان یک انسان می شوید. هنگامی که عزت نفس در شما تقویت شود، اعتماد به نفس شما نیز افزایش یافته و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود و زندگی پیدا خواهید کرد.