5 نابینای شگفت انگیز

5 نابینای شگفت انگیز  


نابینایی یک نوع معلولیت به شمار می رود اما اگر افراد نابینا تنها کمی اراده کنند می توانند پا به پای آن هایی که از تعمت بینایی بهره مند هستند افتخار آفرینی کرده و زندگی خوبی داشته باشند.

نابینایان انسان های قدرتمندی هستند که شاید از قدرت بینایی ناتوان باشند اما قدرت های بی نظیر دیگری دارند که می تواند جای خالی بینایی را برای آنها پر کند. نابینایان بعضی مواقع دست به کارهای جالبی می زنند که شاید انسان های بینا هم درانجام دادن آن ها ناتوان باشند.

موج سوار نابینا

5 نابینای شگفت انگیز +عکس

موج سواری ورزشی سخت و طاقت فرساست که کمتر کسی از پس آن بر می آید ولی "درک رابلو" با اینکه نابیناست یک موج سوار حرفه ای شده است که برخی مواقع درس هایی را نیز در این زمینه می دهد. این جوان20 ساله برزیلی از زمانی که سه ساله بود موج سواری را آموخت و از همان زمان عزمش را برای تبدیل شدن به فردی حرفه ای جمع کرد. او اعتقاد دارد با یاد خدا همه چیز ممکن است چرا که شاید خدا بینایی به اونداده است اما حواس برتر دیگری در اختیار او قرار داده است.

نقاش نابینا
5 نابینای شگفت انگیز +عکس

نقاشی نیاز به استعداد و البته چشمان بینا دارد تا تمامی جزئیات را مشاهده کند و سپس بر روی بوم پیاده سازی شود. "جان برامبلیت" از این دو اصل تنها استعداد نقاشی کردن را دارد و از بینایی محروم شده است. او در سال 2001 و زمانی که تنها سی سال داشت چشمانش را از دست داد ولی اراده اش را از دست نداد و حالا به نقاشی معروف تبدیل شده است. او نقاشی های خود را با احساس و لمس کردن می کشد. او می گوید هر رنگی دارای حس متفاوتی است و من با دستانم این حس را می گیرم. او این روزها نقاشی های زیبایی می کشد و با قیمت های خوبی نیز به فروش می رساند.

نابینای راننده مسابقات ناسکار
5 نابینای شگفت انگیز +عکس

رانندگی کاری است که تنها با چشمانی سالم می توان آن را انجام داد زیرا نیاز بالایی به چشم ها برای تعامل با محیط دارد. اما "مارک ریکوبونو" کاری بسیار عجیب در سال 2011 انجام داد، او با اینکه از هر دوچشم نابیناست توانست با خودروی خود در مسابقات ناسکار شرکت کند. او برای به پایان رساندن دور خود نیاز به دستگاه های خاصی داشت که خیلی به آن ها اطمینانی نیست و بیشتر کنترل خودرو در اختیار مارک بود. این کار او باعث شد تا بسیاری از راننده ها از او به عنوان متفاوت ترین راننده ناسکار نام ببرند.

نابینای عکاس
5 نابینای شگفت انگیز +عکس

"پت اکرت" نابینای شکفت انگیزی است که عکاسی را به عنوان شغل محبوب خود انتخاب کرده است. او در جوانی و قبل از نابینا شدن درس های صنعتی را به اتمام رساند ولی پس از یک بیماری سرطانی بینایی اش را از دست داد. پس از نابینایی او به سمت عکاسی رفت و حتی توانست عکس های بسیار جالبی را نیز در این مدت بگیرد. او میگوید با استفاده از صداها و درکی که از محیط اطرافش بدست می آورد عکاسی می کند.

معمار نابینا
5 نابینای شگفت انگیز +عکس

کریستوفر دانوی در سال 2008 دید خود را از دست داد ولی این مشکل نتوانست مانع از ادامه شغلش شود. او از ابتدا علاقه به نقشه کشی ساختمانی داشت و حتی پس از نابینایی نیز کارش را ادامه داد. این روزها او با استفاده از خط بریل نقشه های ساختمانی خود را می کشد و حتی گاهی اوقات اصول نقشه کشی ساختمانی را تدریس می کند.

نکات کلیدی برای یک زندگی موفق...

زندگی زناشویی اگر بر اساس محبت و صداقت بنا نهاده شود می تواند خوشبختی و آرامش را برای طرفین درپی داشته باشد. البته اصولی وجود دارد که که رعایت آنها می تواند روند کلی زندگی زناشویی را با موفقیت و شادکامی همراه کند.
دوام با نشاط یک زندگی زناشویی نیازمند گذشت و ایثار است، چرا که وقتی همسران ندانند چگونه گذشت کنند، ناراحتی ها انباشت می شوند و دست آخر به یک روابط سرد و ناراحت کننده منجر می شود.

زندگی زناشویی اگر بر اساس محبت و صداقت بنا نهاده شود می تواند خوشبختی و آرامش را برای طرفین درپی داشته باشد. البته اصولی وجود دارد که که رعایت آنها می تواند روند کلی زندگی زناشویی را با موفقیت و شادکامی همراه کند.

در زندگی زناشویی تمرکز روی چیزهای مثبتی که یک رابطه را خوب و زنده نگه می دارد، بسیار مهم است. محققان می گویند برای اینکه یک رابطه به کارکرد خود ادامه دهد، لازم است که نسبت خاصی از خوبی در مقابل بدی وجود داشته باشد واین رقم حیرت آورپنجاه پنجاه نیست بلکه پنج به یک است.در مقابل هر تعامل منفی یا تنش زا باید پنج تعامل مثبت وجود داشته باشد.به برخی از این ابعاد مثبت اشاره می کنیم.

1. دوستی
خصلتی که در صدر لیست زن وشوهرهای خوشبخت به چشم می خورد، دوستی است که شامل سهیم شدن علایق و افکار است. هم فرمول از پیش تعیین شده ای در مورد اینکه همسران چه مدتی را باید با هم صرف فعالیت های مشترک کنند تا یک پیوند زناشویی به تاثیرگذاری خود ادامه دهد، وجود ندارد، اما به طور قطع، واضح است زن وشوهرهایی که علایق مشترکی برای اینکه در مورد آن صحبت کنند دارند، مزیت ویژه ای درخوب نگه داشتن زندگی زناشویی خود دارند.

وقتی زن و شوهر در چیزی غیر از خانه وبچه ها با هم مشترک نیستند، گفتگوهایشان خیلی سریع بر روی مشکلات متمرکز می شود. پدر ومادر نه فقط به عنوان دستیار یکدیگر در تربیت بچه ها بلکه به عنوان یار ومونس همدیگر باید با هم خوش بگذرانند و از وجود یکدیگر لذت ببرند. پدر ومادرهایی که علایق و سرگرمی های مشترک دارند، گفتگو های شاد ودلپذیری برای شنیدن بچه هایشان دارند. به خاطر اینکه این نوع رابطه زناشویی جذاب و با مزه است، احتمالا بچه ها باور”ازدواج یعنی دوستی”را به طرحواره شان وارد می کنند. وارد کردن دوستی وخوشی به زندگی زناشویی منبع تغذیه ای برای زن وشوهر فراهم می کند که آنها را در لحظات دشوار سر پا نگه می دارد و حتی به آنها انگیزه بیشتر برای ادامه تلاش در جهت سرزنده نگه داشتن زندگی زناشویی مان می دهد.

2. سپاسگزاری
زوج های خوشبخت قادرند که احساس خوشبختی همسران خود را با ابراز قدردانی مضاعف کنند. زنان شاغل می گویند که وقتی شوهرانشان از آنها سپاسگزاری می کنند، آن وقت هر کاری “شدنی” است. تنها زمانی که احساس می کنند کسی قدر آنها را نمی داند فشار کار از یک طرف و گرداندن خانه از طرف دیگر موجب آزردگی آنها می شود.

بیشتر پدر ومادرها از اینکه می توانند از وجود یکدیگر در نگهداری بچه ها کمک بگیرند سپاسگزار هستند، اما تعداد کمی از آنها وقتی را برای گفتن این مسئله می گذارند. بچه هایی که در اطراف والدین دلخور و دور از هم هستند می آموزند که رویای”عشق جاوید” فریبی بیش نیست. عدم سپاسگزاری از سوی والدین در بچه ها احساسی از بی ارزشی و ناخوشایندی نسبت به ازدواج ایجاد می کند. بچه هایی که والدینشان قادر هستند همکاری یکدیگر را تصدیق و برای آن ارزش قائل شوند، می بینند که همسرانشان چقدر می توانند برای هم مهم باشند. حسن نیت و اساس مثبتی که از طریق سپاسگزاری به وجود می آید به بچه ها اهمیت تشویق و تحسین را یاد می دهد وبیشتر احتمال دارد که در دادن و دریافت آن در روابطشان با دیگران راحت باشند.

3. خنده و شوخی
توانایی با هم خندیدن نیز به عنوان یکی از مولفه های کلیدی یک زندگی زناشویی سعادتمندانه محسوب می شود. شوخ طبعی می تواند به زوجین کمک کند نگذارند مشکلات پایشان را از گلیمشان دراز تر کنند. البته این بدان معنا نیست که باید از تمام مسائل و اختلافات با مسخره بازی گذشت. زمانی که والدین می توانند با همدیگر بخندند و از شوخی برای پشت سر گذاشتن لحظات دشوار استفاده کنند بچه ها هم از تنشی که در سایر خانواده ها منجر به ایجاد دلهره و نگرانی می شود جان سالم به در می برند.

4. گذشت
علیرغم وجود حسن نیت، زنان وشوهران اغلب یکدیگر را ناامید یا اذیت می کنند. زن وشوهرهایی که قادرند با هم وقتی گفتگویی پیش می آید صحبت کنند و خشمشان را تخلیه کنند، از امتیاز بی نظیری در زندگی شان برخوردارند. دانستن اینکه چگونه گذشت کنیم توانایی در اعتماد کردن به یکدیگر است و باور به اینکه خوبی احیا شدنی است. این امر تنها در صورتی روی می دهد که طرفی که آزرده شده بتواند آزردگی اش را با طرف مقابل مطرح کند که او هم باید به تبع آن، مسئولیت ایجاد این ناراحتی را بر عهده بگیرد. توانایی همکاری کردن برای حل مسائل و باز گرداندن صمیمیت به رابطه به خوبی فرصت پیروزی در زندگی زناشویی را به ما می دهد

چرا نئاندرتال‌ها مغلوب انسان شدند؟

چرا نئاندرتال‌ها مغلوب انسان شدند؟


نتایج یک پژوهش نشان داده که نئاندرتالها به این دلیل از بین رفته‌اند که از هوش کافی برای سازگار شدن برخوردار نبوده‌اند.

این نتایج نشان داد که انسان مدرن بسیار زودتر از آنچه تصور می‌شد پا به عرصه وجود گذاشته و نئاندرتالها بسیار زودتر از برآوردهای پیشین از بین رفته‌اند.

مغز نئاندرتالها به اندازه انسان مدرن بوده اما بیشتر آن برای تمرکز بر نیازهای فیزیکی بدنهای بزرگشان مورد استفاده قرار می‌گرفت.

انسانهای مدرن آفریقا بخشی از مغزشان را که مسئول تفکر بود، تکامل بخشیده و از آن برای ارتباط برقرار کردن با گروههای دیگر در زمان نیاز استفاده می کردند.

چرا نئاندرتال‌ها مغلوب انسان شدند؟

هنگامی که عصر یخی آغاز شد، آنها می‌توانستند به یک زبان پیچیده سخن گفته و برخلاف نئاندرتالها، ماموریت‌هایی را در مسافت‌های دورتر از خانه خود اجرا کنند.

اروپا زمانی تحت غلبه نئاندرتالها بود اما پس از ظهور انسان مدرن در 60 هزار سال قبل از بین رفتند.

اکنون بر اساس برنامه پژوهشی «بازنشانی-واکنش انسانها به تحولات ناگهانی محیطی» هوموساپینها احتمالا 45 هزار سال پیش ظاهر شده‌اند.

دانشمندان با استفاده از سن‌یابی کربن پرتوزا دریافتند که 39 هزار سال قبل هیچ نئاندرتالی وجود نداشته که این زمان، 10 هزار سال قبل‌تر از تصورات پیشین است.

نتایج این پژوهش در یک نشست با عنوان «هنگامی که اروپا با یخ و خاکستر پوشیده شده بود» در موزه بریتانیای لندن اعلام شد.

شتر دیدی؟ ندیدی» از کجا رایج شد؟

شتر دیدی؟ ندیدی» از کجا رایج شد؟



اگر یک نفر از رازی خبردار باشد و بروز دادن آن، باعث زحمت و گرفتاری خودش با دیگری بشود به او می‌گویند شتر دیدی ندیدی.

برخی از ضرب المثل فارسی، به دلیل کاربرد زیادی که دارند جزو ضرب المثل های معروف به حساب می آیند.یکی از این المثل های معروف «شتر دیدی؟ ندیدی» است.

مورد استفاذه این مثل زمانی است که یک نفر از رازی خبردار باشد و بروز دادن آن، باعث زحمت و گرفتاری خودش با دیگری شود. در این مواقع به او می‌گویند شتر دیدی ندیدی.

ریشه تاریخی این ضرب المثل

‌گویند سعدی از دیاری به دیار دگر می‌رفت. در راه چشمش به جای پای یک مرد و یک شتر افتاد که از آنجا عبور کرده بودند. کمی که رفت جای پنجه‌های دست مسافر را دید که به زمین تکیه داده و بلند شده، پیش خود گفت: «سوار این شتر زن آبستنی بوده» بعد یک طرف راه مگس و طرف دیگر پشه به پرواز دید.

پیش خود گفت: «یک لنگه بار این شتر عسل، لنگه دیگرش روغن بوده» باز نگاهش به خط راه افتاد دید علف‌های یک طرف جاده چریده شده و طرف دیگر نچریده باقی مانده؛ گمانش برد: « شتریک چشم کور، یک چشم بینا داشته»

از قضا خیالات سعدی همه درست بود و ساربانی که از مقابلش گذشته بود به خواب می‌رود و وقتی که بیدار می‌شود می‌بیند شترش رفته. او سرگردان بیابان شد تا به سعدی رسید. پرسید: «شتر مرا ندیدی؟»

سعدی گفت: «ترا شتر یک چشم کور نبود؟» مرد گفت: «آری» گفت: « یک لنگه بار شتر عسل، لنگه دیگرش روغن نبود؟» گفت: «آری» گفت: «زن آبستنی بر شتر سوار نبود؟» گفت: «چرا» سعدی گفت: «من ندیدم!» مرد ساربان که همه نشان‌ها را درست شنید اوقاتش تلخ شد و گفت: «شتر مرا دزدیده‌ای همه نشانی‌ها نیز صادق است.»

بعد با چوبی که در دست داشت شروع به زدن سعدی کرد. سعدی تا خواست بگوید من از روی جای پا و علامت‌ها فهمیدم چند تایی چوب ساربانی خورده بود، وقتی مرد ساربان باور کرد که او شتر را ندزدیده راه افتاد و رفت. سعدی زیر لب زمزمه کرد و گفت:

سعدیا چند خوری چوب شترداران را تو شتر دیدی؟ نه جا پاشم ندیدم

متن کتیبه کوروش کبیر

متن کتیبه کوروش کبیر



اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.

من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد.

من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت وبه او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.

من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.

من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.

من اعلام می کنم که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد و مجازات برادر گناهکار و بر عکس به کل ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر می شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگران.

من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.

از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند
.